بنام ایزد یکتا
افتخار دارم پیشاپیش فرارسیدن سال نو و فرخنده نوروز باستانی را تبریک گفته و سالی سرشار از تندرستی، شادی و موفقیت برایتان آرزومندم.
امیدوارم این سال برای شما و خانواده گرامی تان سال دوستی، فراوانی و بی نیازی، کوشش و آرامش توأم با دلخوشی و موفقیت باشد.
پیروزی و سرافرازیتان را از خدای منان خواهانم.
ارادتمند شما .ایرج کوهی طاقچه داش
نوروز ۱۳۹۸
با سلام-در آستانه فرا رسیدن "عید نوروز باستانی" و طمطراق پیک بهاران و آغاز سال نو تبریک
و تهنیت صمیمانه را تقدیم شما سروران گرامی داشته و در پرتو الطاف بیکران خداوندی
، سلامتی و بهروزی، طراوت و شادکامی، عزت و کامیابی را آرزومندیم.
بایرامیز موبارک ! اوره یینیز اومودلو، اومودلرینیز آتلی، سئودانیز قانادلی، سئوینجیز قاتلی، سوفرانیز دادلی، مکانیز تختلی، عومرونوزبختلی، ائوینیز برکتلی اولسون
.
گلیر نوروز بایرامی – عید نوروز می آید
آچیلار گول له ر هامی – تمامی گلها شکفته می شوند
ساخلا گلین آنامی – ای عروس مادرم را به تو می سپارم
آنامی، هم آتامی – هم مادرم و هم پدرم
نوروز گلیر، یاز گلیر – بهار به همراه نوروز می آید
نغمه گلیر، ساز گلیر – ساز و نغمه می آید
باغچالاردا گول اولسون! – در باغچه ها گل بشکفد
گول اوسته بولبول اولسون! – در روی گل نیز بلبل می نشیند
نوروز، نوروز خوش گلدین – ای نوروز خوش آمدی
خوش گلدین، بوش گلدین – خوش آمدی، تهی آمدی
بوش گلدین، دولو گلدین – تهی آمدی ، لبریز آمدی
بول گلیدن، سولو گلدین – لبریز آمدی، پربرکت آمدی
بایرام یئلی چارداخلاری ییخاندا
نوروز گولو ، قار چیچه یی چیخاندا
آغ بولودلار کوینک له رین سیخاندا
بیزده ن ده بیر یاد ایله یه ن ساغ اولسون
دردله ریمیز قوی دیکیلسین داغ اولسون
یومورتانی گویچه ک گوللو بویاردیق
چاقیشدیریب سینانلارین سویاردیق
اویناماقدان بیرجه مه یه ر دویاردیق
بیزده ن ده بیر یاد ایله یه ن ساغ اولسون
دردله ریمیز قوی دیکیلسین داغ اولسون
ایرضا منه نوروز گولو ده ره ردی
نوروز ائلی خرمنده ول سوره ردی
گاهدان یئنیب کوله ش له رین کوره ردی
داغدان دا بیر چوبان ایتی هوره ردی
اوندا گوردوم اولاق اولق ساخلادی
داغا باخیب قولاخلارین شاخلادی
به نام خدا
در سال 1346 در روستای طاقچه داش ارشق از توابع شهرستان مشگین شهر کودکی به دنیا آمد که پدر بزرگش نام او را علی گذاشت علی پنجمین فرزند خانواده بود، پدرش آقای عبدالکریم کوهی کشاورز و مادرش گوشواره خانم روح نوازخانه دار بودند، وضعیت آنها هم از لحاظ اقتصادی وهم از لحاظ اجتماعی در سطح خوبی قرار داشت و درمیان اهالی روستا احترام خاصی داشتند و این به نوبه ی خود ناشی از احترام گزاردن آنها به دیگران بود
علی در دوران خرد سالی با دوستان خود ابوذر و یاورهمبازی بود، بازی های کودکانه آنها سرشار از لذت و شادمانی بود علی دردوران خرد سالی از توجه خاص پدر و مادرش بهره مند بود. مهر 1353 از راه رسید، نبود مدرسه و امکانات باعث شد تا علی دوران ابتدایی را در سه مدرسه تجربه کند، او سال اول را در مدرسه روستای طاقچه داش ادامه داد. وضعیت درسی او نیز خوب بود اما او فقط تا پنجم ابتدایی موفق به ادامه تحصیل شد و به دلیل نبود مدرسه راهنمایی حتی در روستای همجوار از ادامه ی تحصیل باز ماند این در حالی بود که او علاقه ی وافری به درس و مدرسه داشت. بعد از آن علی در کنار پدر به کارهای کشاورزی و دامداری مشغول شد. دوران کودکی علی دوران خاصی بود از همان کودکی رفتار و شخصیت او درحال تغییر و تحول بود هم از لحاظ دینی و هم از لحاظ فرهنگی و حتی ی از برنامه های دینی او می توان به نمازهای اول وقت، رفتن رفتن به مسجد و شرکت در مجالس و مراسم آن اشاره کرد او اوقات فراغت خود را نیز با دوستانش فوتبال بازی می کرد در سال های انقلاب با اینکه سن کمی داشت ولی دوستدار امام خمینی (ره) و موافق اهداف ایشان بود، همیشه به سخنرانی های ایشان گوش داده و حتی مخفیانه عکس ایشان را به دیوارها می چسباند.بر پایه ی این تکامل شخصیت روابط و رفتارهای پسندیده ای نیز داشت آقای عبدالکریم کوهی پدر شهید دراین مورد می گوید: " با همه مهربان و مأنوس بود، پدربزرگش را بیشتردوست داشت و او نیز علاقه ی زیادی به علی داشت در رابطه با خویشاوندان و همسایگان نیز رفتار پسندیده ای در پیش می گرفت و به خاطر این اخلاق پسندیده و مهربانی ها و محبت ها همه او را دوست داشتند از دوستان دوران نوجوانی او می توان به یاور رفیعی که همبازی دوران کودکی نیز بود و امیر شیری اشاره کرد که دوستی شان تا مدت های مدیدی ادامه داشت برخورد او با دوستانش نیزدرعین حال که صمیمانه بود اما توأم با احترام نیز بود، مشکلاتش را با صبر و حوصله حل می کرد و همه را به صبر دعوت می نمود یکی از آرزوهای علی تشکیل خانواده بود.
سال 1365 بود که سن سربازی او فرا رسید او که مدت ها منتظر فرصتی برای رفتن به به جبهه بود با رسیدن موعد سربازی مشتاقانه برای رفتن اقدام کرد، او جنگ تحمیلی را جنگ کفر و اسلام می دانست و همه را حضور در جبهه دعوت می کرد او حضور در جبهه را وظیفه ای واجب تلقی می کرد، به هر حال سال 65 بود که برای دفاع از کشور اسلامی خود از طریق ارتش عازم جبهه های حق علیه باطل شد و به عنوان رزمنده مشغول خدمت گشت، محبت و مهربانی او در جبهه شامل حال دوستان و همرزمان نیز می شد دوستان و همرزمان مدام از مهر و مهربانی او می گفتند علی در هر بار که به مرخصی می آمد به همه ی فامیل ما سر می زد، صله ی رحم از خصوصیات بارزی است که پدر شهید از آن یاد می کند.
علی پس از 14 ماه حضور در مناطق جنگی در 1366/04/08 در حالی که 20 سال داشت در حین درگیری با نیروهای بعثی عراق در اثر اصابت ترکش به بدن در منطقه ی کلازرد استان کردستان به مقام والای شهادت نایل شد همه ی روستائیان از شهادت او متاثر و بسیار غمگین شدند پیکراو با تشییع آشنایان و دوستان درقبرستان عمومی روستای طاقچه داش مشگین شهر به خاک سپرده شد.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای ارتش جمهوری اسلامی ایران.
تعریف مختصری از (یاشماق)
معنای لغوی یاشماق در لغت نامه دهخدا: دستمال یا چارقدی که ن ترک بر چانه بندند و آن را یاشماق گویند. پارچه ای که برابر دهان بندند.
یاشماق : نقاب _ نقابی که سابقا" ن ترک بر چهره خود می انداختند در فرانسه نیز yachmak میگویند.
یاشماق یوسخا اوز اورتوسو .نیقاب .اوزه چکیلن بیر پارچا یا ایپلیق
اسکی چاغدا تورک خاتونلاری اوزلرین اورتوک ساخلاردی.اوز اورتوسو یا نیقاب چوخلو دؤوه تودن یا آت قویروقوندان اولورودو.
ناصر خوسرو یازیب تبریزلی لر چوخلو گوزل دریلی و آق بیر کیمسه اولور.هابئله خاتونلاری چوخلو بزکلیدی و بزکلری و گوزللیقلاری گوزه گلیمدی .خاتونلار اوزلرینه بیر پارچا یا آت تودن اورتوک چ و اوزلرین گیزلیکده ساخلیر.
یاشماق (حجاب یارسم)
تاکنون کسی به قطع و یقین نتوانسته ثابت کند که یاشماق گرفتن ن یک رسم و آیین به حساب می آید یا نوعی حجاب بوده است.
در طول همهٔ اعصار و در بسیاری از تمدنها سطوح مختلفی از پوشش در شکلهای گوناگون وجود داشتهاست. گزارشها حاکی از این است که ن و مردان هنگام حضور در جامعه دارای اندکی از پوشش بودهاند. حجاب در این معنا تاسیس شده توسط اسلام نیست، اما دربارهٔ حدود آن همواره تفاوتهایی وجود داشته است.
به عقیدهٔ موافقان وجوب پوشش مو و گردن و دست و پا، ن مسلمان در عصر پیامبر اسلام نوعا حد پوشش مورد نظر آنان را رعایت میکردند. آنان مدعیاند که این گونه پوشش در ادیان ابراهیمی قبلی نیز پوشش پسندیده بوده و اسلام در همان مسیر حرکت کرده است. مرتضی مطهری در حجاب را امری میداند که در زمان پیامبر اسلام واجب و فراگیر شد و از عایشه همسر پیامبر اسلام نقل میکند که گفته بود: «مرحبا به ن انصار. همین که آیات سورهی نور نازل شد یک نفر از آنان دیده نشد که مثل سابق بیرون بیاید. سر خود را با روسریهای مشکی میپوشیدند. گویی کلاغ روی سرشان نشسته است.»
یاشماق در بین اقوام ترک و ترکمن:
یاشماق به معنای پوشاندن است. در زمان قدیم و اکنون در بسیاری از روستاهای آذری نشین و ترکمنها یاشماق می گیرند و یاشماق یا رو گرفتن عروس از بزرگتر های داماد که به نوعی احترام گذاشتن می باشد، سنتی دیرینه است و گاه تفاوت هایی در نوع یاشماق بستن در بین آنها دیده می شود. در بین ن ترک فقط روی دهان را می بندند در حالی که در میان نخور و گوگلان، یاشماق تمام صورت عروس را می گیرد و چهره او دیده نمی شود. ولی در میان یموت ها و تکه ها یالیق عروس، دهان او را می پوشاند و چهره عروس دیده می شود.
علاوه براینکه یاشماق نوعی پوشاندن است نوعی تحمل و سکوت نیز می باشد و گفته اند سکوت عروس هر چه بیشتر باشد نشان دهنده ی نجابت بیشتر اوست و احترام او در بین اقوام همسر افزون می یابد البته در بین ترکها یاشماق نوعی تمایز بین عروسان و دختران به حساب می آید.
گلین (عروس) ترکمن نباید فراموش کند که یاشماق بر اساس فلسفه ای در طی قرن ها در فرهنگمان ریشه داشته است.
امروز با تکیه بر همان فلسفه و هدف که مبنای هرگونه کرامت و نجابت و عزت بوده است باید به یاشماق نگاه کرد.
اگر نمی توانیم و یا نمی خواهیم یاشماق برون را حفظ کنیم، ارزش بنیادین یاشماق درون را فراموش نکنیم.
پیشینه یاشماق:
دستمالی که ن بر روی دهان و بینی خود می بندند به ترکی «یاشماق» و در زبان ارمنی «اوشماق» میگویند و بگفته یکی از دوستان نویسنده کتاب ، از قول یک تن پیرمرد سالخورده : تا هشتاد ، نود سال پیش در دیههای پیرامون رضائیه مردها نیز «یاشماق» میبستهاند.
اگر به تاریخ بنگریم عناصر طبیعی (آب و آتش و خاک و باد)در نزد ایرانیان مقدس بوده و نمی بایست ،آنها را با پلیدیها (از جمله با دمیدن نفس) آلوده ساخت ،به همینسان شاهنشاهان نیز وجودهای مقدس و محترمی بشمار میرفتند و نمی بایست دم و نفس کسان دیگر برایشان برسد. برای جلوگیری از این کار رسم بر این بود که همه مردم می بایست چند گامی از شاهنشاهان فاصله بگیرند و از اندازه معینی پیشتر نروند، و اگر به عللی ناچار بودند که نزدیکتر روند می بایست هنگام سخن گفتن دست در برابر دهان خویش گیرند و یا سر و دهان خود را با پارچه و شالی بپوشند.
چنانکه در تخت جمشید در نقش برجسته های خزانه و تالار صد ستون دیده می شود هزار پت مادی که در برابر داریوش ایستاده است، هنگام گزارش دادن به شاهنشاه طبق رسم و عادتی که بوده و هنوز هم آثار آن در میان دهنشینان آذربایجان، برجای مانده است دست خود را در پیش دهان گرفته ضمن ادای احترام از دمیده شدن نفس خود به شاهنشاه جلو گرفته است.
همچنین برخی از خدمتگزاران که به ضرورت وظیفه ناچار بودند به شاهنشاه بسیار نزدیک باشند – از جمله، کسانی که مگس پران در دست دارند و در پشت سر شاهنشاه ایستادهاند و یا دستمال در دست دارند – به همان قاعده می بایست سر و صورت و دهان خود را با شال و پارچه بزرگی بپوشانند ونیز برای جلوگیری از ریزش آب دهان یا موی سر و صورت و دمیده شدن نفس خوانسالاران و سفره چینان و خوالیگران در خوراک شاهنشاهان ، همه آنان ناچار بودهاند که سر و دهان خود را با پارچه یا باشلق یا یاشماق بپوشانند ، این رسم که نشانه های آن در نقوش تخت جمشید بخوبی آشکار است هنوز هم آثارش در میان ایرانیان کنونی بجا مانده است ، پنام (در اوستا پئیتی دانه = Paitidana ) بستن موبدان زرتشتی در نزدیک شدن به آتش مقدس و «یاشماق» بستن ن ایلی و دهاتی و ارمنی در آذربایجان و جلفای اصفهان و استانهای دیگر ایران ، یادگار این رسم و قاعده است.
یاشماق از چه زمانی مضحک شد؟
واقعا مساله برخورد با حجاب از زمان پهلوی شروع شد و با حجاب به گونه ای برخورد شد که مساله ای مضحک و مانع پیشرفت به حساب بیاید. آثار نامطلوب کشف حجاب هنوز هم در ذهن بعضی ها مانده و به افکار و عقاید و حجاب دست اندازی می کنند. نمونه ای از گزارشات که در زمان کشف حجاب نگاشته شده اند و حجاب را مضحک جلوه داده اند.
در گزارشی از ایالت خراسان در 11/3/1315 آمده است: « بانوان در ولایات با چارقد در معابر عبور و مرور مینمایند. حتی بعضیها به طور مضحک خود را به اشکال مختلف و عجیبی درآورده و مستور میدارند».
گزارش دیگری از کرمانشاه به تاریخ 2/4/1315 نیز تصریح میکند: « من جمله اکثر بانوان آنجا، سر و کله خود را به اشکال مختلف میپوشانند و قسمت دیگر با استعمال چارقد و روسری روی خود را مستور و در معابرعمومی به شکل ناشایسته و مضحکی عبور و مرور مینمایند».
(عکس یاشماق گرفتن بانوان در دوره قاجار)
حالا اگرچه با پیشرفت و درک واقعی جایگاه ن و توسعه اجتماعی شاید برخی از یاشماق استفاده نمی کنند ولی نباید غافل شد از کسانی که از یاشماق استفاده می کنند نباید ابزاری برای عدم درک و عقب ماندگی استفاده کرد چرا که اینان هستند که فرهنگ بومی و عمیق آذری ها را حفظ کرده اند.
درباره این سایت